ایران نیازبه قهرمان ندارد* (بدبخت ملتي که نیاز به قهرمان داشته باشد) گالیله
شیر زنان و جوانان دلاوری که پس از استقرار نظام استبداد مذهبی بخاطر ازادی دلیرانه جان باختند و انانکه با وجود شرایط طاقت فرسای و
و مرگبار کنونی دلاورانه به پیکار و تلاش خود آدامه می دهند قهرمانان واقعی تاریخ معاصر ایرانند…
این نوشتار در پاسخ به نوشتار اخیر آقای دکتر نوریزاده است و جنبه رویارویی و مقابله ندارد و تنها باز گو کننده دیدگاه متفاوت من با ایشان است.
به باور من از برخورد دیدگاه های متفاوت است که حقیقت خود را نمایان مي سازد.
پس از مطالعه نوشتار ایشان این پرسش اساسی برای من مطرح شده که آيا مبارزه مداوم و
نا گسست چهل وشش اخیر ،جلای وطن شوندگان، زندانی و شکنجه شدگان و جان باختگان عاشق ایران
به خاطر دکتر علیرضا نوری زاده بوده ، برای مهندس هوشنک کردستانی بوده ویا برای شاهزاده رضا پهلوی بوده ، یا برای رهایی از استبداد و سر بلندی و سر فرازی ایران؟
نسل گذشته اشتباه کرد که در پی رهبری خمینی رفت و بهای انرا به بهای سنگین و غیر قابل تصوری پرداخت .
نگویید شاهزاده را با خمینی مقایسه نباید کرد.درست است ولی تنها در مورد خمینی نبود که اشتباه شد.در مورد علي اکبر رفسنجانی هم این اشتباه اتفاق افتاد. که بشتابید که سردار سازندگی امده و وضعیت با دوران خمینی فرق کرده است. تا جایی که شماری از هموطنان خارج از کشور اماده برگشت به ایران شدند.
در دوران محمد خاتمی هم این اشتباه تکرار شد .که چه نشسته اید که سید خندان امده و میخواهد گفت و گوی تمدن ها را اغاز کند..دیدیم قتل های زنجیرهای در زمان همین سید خندان اتفاق افتاد.
بار دیگر تبلیغات گستردهای اغاز شد که بشتابید به میر حسين موسوی رای دهید چون رای شما خوانده مي شود. روزی هم میر حسین موسوی رای نیاورد و میلون هاتن با شعار(رای من چه شد ) به خیابان ها ریختند .میر حسین اعلام کرد که حضور میلیونی شما برای اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی و برگشت به دوران طلائی امام است! تمام این اشتباهات بدلیل قهرمان تراشی بود . فرد پرستی بجای ارمان گرایی.
.رادیو ها و تلویزیون های به اصطلاح اوپوزیسیون به جای نشان دادن راه های همبستگی پیرامون ارمان های ملی با تمام قدرت در پی فرد تراشی و قهرمان سازی بودند !
در نامه به درستی از جنایت ها ی حسین بازجویاد شده است.ولی متاسفانه ذکری از حسین بازجو های اینده ای که در خارج از کشور به هموطنانی که برای تحقق ازادی با نظام استبداد مبارزه کرده و میکنند بی حرمتی،بی احترامی و حتی حمله میکنند نشده است..
گفته مي شود که اینها عوامل جمهوري اسلامي هستند.
به فرض درست بودن .ایا شاهزاده رضا پهلوی که از مردم رای وکالت گرفت که گفته شد شماری از ایرانیان خارج از کشور به ایشان رای داده اند نمی تواند با هواداران خود جلو این اندک.نفوذی های جمهوري اسلامي را بگیرد؟
پرسشاساسی ان است که ایا این همه سرودهها،سرود های میهن پرستانه و شور انگیز و افتخار آفرین ،این همه جانفشانی ها ،زندانی و شکنجه شدن ها در چهل و شش سال اخیر برای فرد ویا افراد خاصی بوده یا برای رهایی ایران از استبداد مذهبی و تحقق آزادی و حاکمیت ملی؟
تعریف و تمجیدهرکسی را به سوی خودکامگی سوق می دهد .
محمد رضا شاه که تحصیل کرده سوئيس بود بدلیل تملق های که شنید بجایی رسید که اطرافیان وفادارش را هم تحمل نمي کرد.
من و آقای امیر طاهری سال ها پیش در پاریس دیدار هایی داشتیم ودر چندین مورد دیدگاه مشترک نداریم. از جمله درمورد رویداد تاریخی ۲۸ مرداد سال ۳۲ که ایشان انرا تنها تغییر نخست وزیر توسط شاه میداند که با اعترافات و معذرت خواهی چهار تن از روسای جمهور آمريکا در تضاد است.
ایشان بنا بر اعتقاد خودش برای خاندان پهلوی احترام زیاد قائل است به طوری که یکبار گفت حاضر است کفشهای محمدرضا شاه را هم پاک کند..
چرا باید به شخصی اگاه به رویداد سیاسی جهانی ،تهمت پیر خرفت زده شود ؟
برای جلو گیری از بدرازای کشیده شدن نوشتار .تنها یاد اور می شوم که مطرح کردن تنها یک فرد نه تنها برای ایران صاحب دمکراسی زیان اور هست حتی در تغییر قدرت از جمهوری اسلامی به نظام مردم سالار هم تاثیر گذار هست.
هم ذوب شدگان در ولایت وهم جیره خواران روسیه و چین انتقال قدرت از جمهوري اسلامي را به ،یک قدرت جانشین مردمی را راحت تر تحمل می کنند تا جانشینی که متکی به غرب و یا اسرائيل بوده باشد.
هوشنگ کردستانی. پاریس
به تاریخ بیست وپنجم شهریور ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با شانزدهم سپتامبر ۲۰۲۵میلادی