نوروز نماد شکوهمند ملیت ایرانی
نوروز نماد شکوهمند همبستگی فرهنگی ایرانیان، نوید دهنده نو شدن سال و آغازگر فصل گرما و پایان سرما است.
نوروز هم سرآغاز فصل بهار، هم جشن اهورامزدا و هم روز آفرینش نور است. آئین ها و سُنّت های اسطوره ای همچون نوروز، مهرگان، سده، شب یلدا و … هنوز در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردمان ساکن فلات ایران پابرجا و استوار مانده و در پیوستگی و همبستگی آنان کارساز و تأثیرگذار می باشند.
روایت های اسطوره ای- افسانه ای، زمان پیدایش نوروز را در دوران سلسله پیشدادیان و جمشید پیشدادی را بنیانگذار نوروز و آئین های آن بشمار آورده اند.
ابوریحان بیرونی پیدایش نوروز و جشن گرفتن در آن روز را به فرمان جمشید می داند و می نویسد: «جمشید دین را نو کرد و این روز را بزرگ نامید و نوروز عید گردید اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ بود.»
در دوران امپراتوری هخامنشیان هر سال در نوروز شاهنشاه در تخت جمشید به تخت می نشست و بزرگان و نمایندگان قوم های ایرانی و خارجیان برای شادباش فرا رسیدن سال نو به حضور شاه بار می یافتند و سال نو را شادباش گفته و هدایا و ارمغان های خود را پیشکش می کردند.
در دوران امپراتوری اشکانیان و ساسانیان مردم نوروز را بنا بر سُنّت های فرهنگی در آغاز سال نو جشن می گرفتند.
شهریاران سلسله های پادشاهی ایرانی پس از اسلام همچون سامانیان، دیلمیان و آل زیار به نگهداری سُنّت های ملی دلبستگی وافر داشته و به هنگام نوروز بار عام می دادند و سُنّت های گذشته را پاس می داشتند.
در دوران افشاریان و زندیه نیز نوروز را با شکوه برپا می داشتند. نادر شاه حتی در زمان جنگ نیز آئین های نوروزی را برپا می داشت.
در زمان سلسله سلجوقیان جشن های نوروزی و سده در میان مردم از اعتبار و ارزش برخوردار بود تا جایی که محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت فتوا داد: «نوروز و سده باید که مندرس شود و کسی نام آن را نبرد!»
ایرانیان در طول سال به جز نوروز جشن های دیگری هم داشته اند که مهم ترین آن ها جشن های مهرگان و سده می باشند.
شوشتری دلبستگی ایرانیان را در نگاهداشت آداب و رسم های نیاکان، در نخستین سده های دوران اسلامی می نویسد: «مردم در زنده نگاهداشتن آئین های نوروزی حتی در روزگاران تیره ای که خلیفگان عرب با سُنّت های ایران سخت دشمنی داشته و آن ها را نشانه کفر و مجوسی گری وانمود می کردند، از سُنّت های ملی و قومی خود دست بر نداشتند.»
تا پیش از پادشاهی جلال الدین ملکشاه سلجوقی، زمان نوروز ثابت نبود. به دستور این پادشاه حکیم عمر خیام، سال و ماه های خورشیدی را به دقت محاسبه کرد و هر چهار سال یک روز برای کبیسه بر آن افزود، بدین ترتیب نوروز بر پایه استوار و نخستین روز بهار قرار گرفت.
اکنون در ایران و افغانستان نوروز آغاز سال نو و آغاز بهار و تعطیل رسمی است. مجمع عمومی سازمان ملل در اسفند ماه سال 1388 خورشید، روز بیست و یکم مارس را به عنوان روز جهانی «عید نوروز» به تصویب رساند. در تصویب نامه آمده است که نوروزی که ریشه ایرانی دارد و پیش از سیصد میلیون تن از مردم جهان آن را جشن می گیرند و گرامی می دارند.
در روسیه شوروی سابق با وجود آنکه برگزاری جشن های نوروزی در کشورهای آسیای میانه «خراسان بزرگ» و قفقاز ممنوع بود، با این وجود مردم سرزمین های تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، قفقاز پنهانی نوروز را جشن می گرفتند. نوروز همچنین در تاتارستان، استان های غربی چین، سودان، زنگبار، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، لوتان، نپال و تبت نیز جشن گرفته می شود. در ترکیه تا پیش از سال 2000 میلادی- 1379 خورشیدی-، برگزاری جشن های نوروزی غیر قانونی بود اما دلاوران کُرد ترکیه و سایر علاقمندان به سُنّت های کهن همواره نوروز را به عنوان نماد نیرومند همبستگی و هویت ملی خود در سرزمین ترکیه باشکوه بسیار برگزار می کردند.
در درازای گذشته هر فراز و نشیب زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان، آئین ها و جشن های کهن و اسطوره ای همراه با زبان پارسی و فرهنگ ایرانی در دوران شکست ها و ناکامی های نظامی و سیاسی، همواره دژهای تسخیر ناپذیر پایداری و ایستادگی ملی در رویارویی با تسلط بیگانگان بوده اند. در جان پناه و سنگر این پناهگاه ها بود که سرانجام پیروزی را جایگزین شکست های تاریخی کردند.
اکنون نیز آئین ها و سُنّت های اسطوره ای- افسانه ای همچون جشن های نوروزی و مراسم سیزده بدر عامل بزرگ همبستگی و یگانگی ملی هستند و ایرانیان را با هر گرایش سیاسی و عقیدتی به هم نزدیکتر می کند.
از چنین فرصت های تاریخی برای پیوند و یگانگی ملی باید سود برد.
برگزاری جشن ها و سُنّت های تاریخی بیانگر آن است که ما همه ایرانی هستیم و تلاشها و کوشش های مان باید در راستای رسیدن به ایرانی آزاد و آباد و ناوابسته باشد. تفاوت های عقیدتی و سیاسی نمی تواند و نباید سد راه شکل گیری این پیوستگی ملی و شکوفایی آرمان های تاریخی گردد.
در دنیای آشفته کنونی، آئین های اسطوره ای- افسانه ای و نیز تاریخ مشترک حتی میتواند موجب نزدیکی و پیوند بیشتر میان مردمان ساکن سرزمین های فلات ایران و کشورهای مجاور و همسایه گردد و به شکل گیری یک قدرت بزرگ منطقه ای در این بخش از جهان یاری رساند. هدفی که تنها در سایه برقراری مردم سالاری در این سرزمین ها تحقق پذیر خواهد بود که بی شک روزی واقعیت خواهد یافت.
هوشنگ کردستانی