آنکه حرف زد، آنکه عمل کرد

هوشنگ جان میخواهم درست یا نادرست بودنش را بفهمم و اگر چیزی هست که مطلب را روشن تر میکند بنویس نوشته را کامل کنم.

نام این نوشته را دوست دارم بگذارم: «آنکه حرف زد، آنکه عمل کرد»

تصویری که ملاحظه می‌کنید متعلق است به مرحوم عبدالرحمان برومند. مرحوم برومند در بحبوحهٔ انقلاب و در اوج محبوبیت آیت‌الله خمینی در نوفل لوشاتو به دیدار ایشان می‌رود و زودتر از همه می‌فهمد که جریان چیست. 

می‌رود و برای جلوگیری از فاجعه ماجرا را با دوستان خود در جبهه ملی در میان می‌گذارد. 

ادامهٔ ماجرا را از زبان خودش بخوانید:

«آقای فروهر عکس‌العملش این بود که، حتی یک دفعه این‌طوری کرد، یعنی که «نترس! خمینی اگر خواست غیر از آن‌چه ما می‌خواهیم، باشد؛ می‌کشمش خودم.» آقای سنجابی هم با خیلی بزرگواری و بزرگ‌منشی عکس‌العمل‌های اولیه‌اش این بود که، «نه! شما اشتباه می‌کنید. یک مرد پیرمرد روحانی است و این‌ها درست می‌شود.» آخرین عکس‌العملی هم که وقتی به او گفتم… یک لبخند روی لب این مرد محترم ظاهر شد که من ابلهانه‌ترین لبخندی که در عمرم بر لب یک آدم دیدم این لبخند بود و گفت، «نگران نباش! آخوند را سَمبَل می‌کنیم.» که گفتم، «خیلی از مرحله پرتید. این آدم را شما و ما نمی‌توانیم سَمبَل کنیم…»(مصاحبهٔ عبدالرحمان برومند با پروژهٔ تاریخ شفاهی هاروارد)

عبدالرحمان برومند فروردین۱۳۷۰ در پاریس ترور شد. این اولین ترور برون مرزی جمهوری اسلامی بود.

داریوش فروهر در پاییز۱۳۷۷ به همراه همسرش در خانه کاردآجین شد.

سنجابی هم به معنای واقعی کلمه سَمبَل شد.

رضا جان این مطلب میتواند درست باشد چون دکتر برومند پس از آنکه واکنش تخیلی فروهر وسنحابی رادید در کنار بختیارقرار گرفت که هم ماهیت آخوند ها را شناخته بود  وهم  متوجه بود که خمینی را دارند می‌آورند که قدرت را در اختیار بگیرد تا مانع بقدرت رسیدن نیروهای ملی و آزادی خواه شود. که شد. 

بختیار  قبل از قبول نخست وزیری از من خواست که در بر گشت از رشت برای دیدار به منزل ایشان بروم .

در آن دیدار  به من گفت که شاه قبول کرده است که جبهه ملی به نخست وزیری دکتر سنجابی دولت را تشکیل دهد . دکتر سنجابی هم باطنا مخالف نیست ، ولی فروهر نمی گذارد تو فردا پیش از صرف صبحانه .بدیدار ایشان برو و بگو  فاجعه بزرگی ایران را تهدید میکند  وظیفه ملی حکم می کند که جبهه ملی دولت را تشکیل دهد تا بتوانیم جلواین فاجعه   درد ناک تاریخ را بگیریم .

من در پاسخ گفتم آقای دکتر بختیار من فردا پیش از صرف صبحانه به دیدن آقای فروهر خواهم رفت و پیام جنابعالی را خواهم رساند، ولی پاسخ ایشان (نه) خواهد بود.

دکتر بختیار پرسید تو از کجا میدانی که پاسخ ایشان نه خواهند بود؟

گفتم که من بار ها با آقای فروهر بدلیل آنکه دبیر حزب ما می باشد پیرامون این موضوع که  آیا بهتر نیست جبهه ملی دولت را تشکیل دهد گفت و گو کرده ام . پاسخ ایشان همواره منفی بوده است.

دکتر بختیار گفت بنا بر این دکتر سنجابی هم قبول نخواهد کرد.و پرسید در این صورت چنانچه به من پیشنهاد نخست وزیر شود به پذیرم ؟

پاسخ دادم صددرصد ‌.

مطالب مرتبط